سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه در راه خدا با کسی برادری کند، خداوند در بهشت، او را به چنان منزلت والایی برمی کشد که با دیگر اعمالش بدان دست نمی یابد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

دل نوشته های من !



سفرنامه یزد جمعه 89/11/29 ساعت 11:54 عصر

سلام

سفر یزد جدا استرس داشتم !
مخصوصاً موقع رفتن که هواپیما توپولوف بود ! خیلی بد بود، خیلی. اولین بار بود که سوار این هواپیما ( یا لگن ) می‌شدم. اندازه‌ی اتوبوس شرکت واحد دود می‌کرد ! توی هواپیما شده بود دود ! در حدی که واقعاً اذیت می‌کرد این بودی دود.

خیلی صندلی‌ها داغون بود. خیلی هم فاصله‌ی صندلی‌ها کم بود. من وقتی رسیدم یزد، تا آخر شب پا درد داشتم !

موتورش هم بد صدا می‌داد. کلاً نمی‌دونم چرا سقوط نکرد !!!

روز اول من و یکی دیگه از همکارام رفتیم یکی از نمایندگی‌ها. اون یکی دیگه همکارم تنها رفت اون یکی نمایندگی ! ( چقدر این و اون گفتم ! )

کار ما روز اول خیلی خوب پیش رفت. تقریباً تموم شده بود. فقط یه قسمت آموزش مونده بود.

روز دوم من رفتم کمک اون همکارم توی اون یکی نمایندگی. این همکارم هم رفت واسه آموزش.

بعد دیگه شب دوم خدا رو شکر کار اون نمایندگی هم تموم شد.

دیگه همین :D

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن : شروع سفر : شنبه 23 بهمن، پرواز ساعت 6:15 صبح
پ.ن : پایان سفر : دوشنبه 25 بهمن، پرواز ساعت 1:15 ظهر



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط: ناشناس